قطعا ترامپ ابتدا از در «فشار حداکثری» وارد نمیشود. او ابتدا مسیر دیگری را خواهد آزمود که میتواند شامل تعامل و گفتگو و حتی مذاکره هم باشد. این به معنای دفاع از عقاید ترامپ نیست. عقاید او مشخص است، اما ما هم قبل از اقدامات مقابلهای و چیدن بدترین سناریوها بهتر است اول روی روشهای مذاکره احتمالی متمرکز شویم.
یک نکته مهم را هم فراموش نکنیم؛ اکنون در منطقه خاورمیانه و حتی بین کشورهای همسایه ما، بسیاری از کشورها هستند که از اعمال فشار اقتصادی بر ایران، بسته شدن مسیرهای تجارت ایران، مانع تراشی در مسیر صادرات ایران و انواع و اقسام تهدیدهای اقتصادی علیه کشور ما سود میبرند. آنها در سایه ضعف اقتصادی ما از سایه بیرون آمده و رشد میکنند، پس طبیعیست که با لذت نظاره گر مشکلات ما و ترامپ خواهند بود. این که در برابر فشارهای احتمالی آمریکا سر خم نکنیم یا سناریوهای مقابلهای داشته باشیم بد نیست، اما تاکید من این است که بهتر است اول روی سناریوهای مذاکرهای متمرکز شویم.
ترامپ شخصی است که به مسائل اقتصادی اهمیت زیادی میدهد، او در شعارهای انتخاباتی خود نیز بر اقتصاد تاکید کرده و شرایط اقتصادی دوران بایدن را به چالش کشیده است. همچنین او تاکید کرده که به جنگ غزه و جنگ اوکراین نیز پایان خواهد داد. میدانیم که جنگ غزه فشار سنگینی بر وضعیت اقتصاد منطقه خاورمیانه داشته و حتی مبادلات این منطقه با اروپا و آمریکا را تا حدودی مختل کرده است، بنابراین گزینه اول ترامپ تشدید تنشهای اقتصادی منطقه نیست و نخواهد بود. ما نیز باید از این فرصت استفاده کرده و سعی کنیم با مذاکره، بیشترین امتیازات را از ترامپ بگیریم. برخی کشورهای منطقه خوابهایی آشفته برای ما دیده اند و ترجیح میدهند نام ایران از مبادلات تجاری منطقه حذف شود. ضمن این که اگر دلسوز نظام و وطن هستیم نیز باید توجه کنیم گزینه تشدید فشار اقتصادی بر مردم با ناآرامیهای اجتماعی همراه میشود. اولویت اول تیم سیاست خارجی دولت چهاردهم باید متمرکز بر پرهیز از تنش در حوزه اقتصاد سیاسی باشد.
از تیم اقتصادی دولت چهارهم نیز انتظار میرود، فکری به حال احتمال شوک ارزی ناشی از ظهور ترامپ داشته باشند. این شوک در دو طیف کوتاه مدت و بلند مدت مهم است. طیف کوتاه مدت به همین چند روز اولیه ظهور ترامپ باز میگردد، اما طیف بلندمدت، به شرایطی مرتبط میشود که با تصمیم گیریهای ترامپ و نوع روابط او با تیم سیاست خارجی کشور ما شکل میگیرد. ما دقیقا برای همین بخش باید برنامه داشته باشیم. یکی از مهمترین ابزارهایی که ترامپ به استفاده از آن عادت دارد و اتفاقا زیاد هم از آن استفاده میکند، ابزار تحریم است. علیرغم هشدارهایی که بارها از سوی ما اقتصاددانها داده میشود، همچنان بخش زیادی از بودجه کشور ما روی صادرات نفت حساب باز میکند. ترامپ در دور اول ریاست جمهوری خود سعی کرده بود نرخ صادرات نفتی ایران را به صفر برساند. او نه تنها مانع از انواع سرمایه گذاری در منابع گازی ایران شد، بلکه با حذف معافیتهای وارداتی و صادراتی ایران، مانع از صادرات نفت ایران از مسیرهای قانونی شد. تحریمهای ترامپ هم از صنایع فولاد و پتروشیمی تا هواپیمایی و کشتیرانی کشور را به شدت محدود کرد. همه اینها باعث شد که ایران وارد همان چارچوب مدنظر ترامپ یعنی «فشار حداکثری» شود. به همین دلیل است که این بار ما باید هشیارانه روی نقشهای حرکت کنیم که مانع از آغاز این نوع اقدامات ترامپ میشود.
برخی هم میگویند ما باید روی اقتصاد داخلی کشورمان متکی شویم و نیازی به تعامل با جهان نداریم. این نوع افکار واقعا تاریخ انقضاء گذشته و بی اعتبار است. رمز موفقیت اقتصاد هر کشوری، تعامل با جهان است. درست است که بخشی از توسعه اقتصادی ما به توسعه اقتصاد داخلی، افزایش توانمندی صنعتکاران و فعالان اقتصادی مرتبط است، اما آقایانی که میفرمایند باید روی اقتصاد داخلی متمرکز و خود اتکا شویم باید به این پرسش پاسخ دهند که با کدام سرمایه و اعتبار؟ سرمایه گذار خارجی در سایه تحریم چگونه برای توسعه در کشور ما سرمایه گذاری کند و سرمایه گذار داخلی با کدام اطمینان و با کدام ارزش پول به بازگشت سرمایه خود امیدوار باشد؟ درست است که من هم معتقدم نباید ترامپ هراسی کنیم ولی روی آمال و آرزوها هم نمیتوانیم تز بدهیم و نقشه ضدترامپی بکشیم. سیاست داخلی و خارجی ما و اقتصاد داخلی و خارجی ما به هم گره خورده است. حفظ منافع ملی کشور ما در انزوا و با قطع ارتباط با جهان امکان پذیر نخواهد بود.
- نویسنده : علی قنبری
Saturday, 23 November , 2024